خداي سبحان، آيات قرآن را به دو دستهي «محكمات»و «متشابهات»تقسيم نموده است: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ»[1] اوست خدايي كه نازل كرد بر تو قرآن را، كه برخي از آياتش محكمات و امّ الكتاب هستند و برخي ديگر متشابهات.
اصل جامع در كلماتي مانند «حكم»، «حكمت»، «حكومت»و «محكم»، همان اتقان و استواري است و آيات محكم يعني آياتي كه در دلالت خود استحكام دارند و ابهام و ترديدي در دلالتشان وجود ندارد و اين آيات در دلالت بر معناي خاص يا صريح است و احتمال خلاف آن معناي صريح وجود ندارد و يا ظاهر، و معناي خلاف ظاهر، ملغي و بياعتبار است. البتّه كلمهي «محكم»در برابر «مفصّل»نيز در قرآن آمده چنانكه ميفرمايد: «الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ»[2] محكم در اين آيه به معناي بسيط و غير مفصّل است نه در مقابل متشابه.
سمت آيات محكم «اُميّت»و مادري است يعني همان گونه كه يك مادرْ كودك خود را تغذيه ميكند و او را ميپروراند تا روي پاي خود بايستد، آيات محكم نيز پرورش آيات متشابه را عهده دارند تا معناي متشابهات روشن شود و هيچ ابهامي در آن باقي نماند و لذا ميفرمايد: «مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ»آيات محكم مادر قرآن است. كلمهي «امّ»در زبان عرب دربارهي «پرچم»نيز به كار رفته چون افراد سپاه، زير پرچم جمع ميشوند و اصولاً معيار شناختن سپاهي از سپاه ديگر پرچم آنهاست و با پراكنده شدن، پرچم است كه آنها را جمع ميكند. آيات محكم نيز مانند پرچمي است كه آيات متشابه، در زير آن در پرتو وحدت و هماهنگي و تجمع، خود را حفظ ميكنند.
در اين آيه، از آيات محكم با سه تعبير جمعِ «آيات»، «محكمات»، و «هنّ»ياد شده، امّا كلمه «امّ»به صورت مفرد آمده است و نفرموده: «هنّ أُمّهات الكتاب»و اين براي آن است كه آيات محكمات، در ميان خود نيز انسجام و استحكامي قوي دارند و همگي بر يك اصل اصيل، يعني توحيد اتكا داشته و در بيان آن ميكوشند. توحيد درخت طوبايي است كه تمام معارف اعتقادي، شاخههاي آن ومسائل اخلاقي و احكام فقهي، ميوههاي آن درخت پاك هستند. بنابراين، مجموعهي آيات محكم با اتّصال و همبستگي و استحكامي كه دارند، مادر آيات متشابهاند و آنها را تغذيه كرده به استحكام ميرسانند؛ در اين صورت همهي آيات قرآن محكم ميگردند. چنانكه «اُمّ»به معناي اصل و ريشه، همين ويژگي را خواهد داشت، و غير از «ام الكتاب»معهود، در مقابل كتاب محو و اثبات است كه بعداً به آن اشارهي كافي ميشود.
محتواي آيات محكم بايد به اصول دين برگردد؛ زيرا تا جهان بيني ثابت و روشني نداشته باشيم، هرگز نميتوانيم فروع دين، اخلاقيّات، احكام، نصيحتها، داستانها و جز آن را بشناسيم. پس اگر امر، دائر باشد ميان اينكه آيات محكم مربوط به اصول دين باشد و متشابهات مربوط به فروع، و يا قضيّه به عكس باشد، روشن است كه آيات محكم، مربوط به اصول دين است و آيات متشابه مربوط به فروع آن. يعني محتواي اين آيات نيز بايد مانند دلالتشان باشد و همانطور كه آيات متشابه در دلالت، فرع آيات محكم هستند، درمحتوي نيز آيات متشابه فروعي را بيان ميكنند كه اصولش را آيات محكم بيان فرموده است. البته آيات متَشابه ميتوانند در محدودهي اصول دين هم راه يابند ولي در آنجا نيز بايد پايههاي آن معارف قبلاً توسّط محكمات بيان شده باشد و لذا اگر آيات متشابهي نظير «الرَّحْمنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوي»[3] و «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»[4] و يا «جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا»[5] وجود دارد پس از آن است كه آيات محكمي اصل ذات حقّ و صفات عالي و معارف اوليّه و پايهأي توحيد و تسبيح و منزّه بودن خداوند را بيان فرموده است.
[1] ـ سورة آل عمران، آية 7.
[2] ـ سورة هود، آية 1؛ الر. اين كتابي است كه آياتش استحكام يافته، سپس تشريح شده و از نزد خداوند حكيم و آگاه (نازل گرديده) است.
[3] ـ سورة طه، آية 5؛ همان بخشندهاي كه بر عرش مسلط است.
[4] ـ سورة فتح، آية 10؛ دست خدا بالاي دست آنهاست.
[5] ـ سورة فجر، آية 22؛ و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند.